در مقاله ی قبلی در مورد رویاهای بی پایه و اساسی که دختر و پسرهای جوان، با توجه به آن رؤیاها می خواهند ازدواج کنند، پرداختیم. در این مقاله در مورد مشورت و اهمیت آن در امر ازدواج می پردازیم.
میان بیشتر جوانان و والدین آنها اختلافهای فکری – سلیقهای زیادی وجود دارد که ناشی از تعلق به دو نسل متفاوت است. افکار بعضی از والدین که درگذشته فرصت تحصیل نداشتهاند، موردقبول جوانان تحصیلکرده خودشان واقع نمیشود. تفاوتهای فکری میان آنها که از گذشتههای دور وجود داشته است اکنون خود را بیشتر نشان داده بهطوری که در هیچ زمینهای تجربههای والدین خویش را نمیپسندند و یک نوع فاصلهای بین خود و والدین خود احساس میکنند.
همین اختلافسلیقه و عقیده موجب میشود که جوان شخصاً برای ازدواجش تصمیم بگیرد. مثلاً دختری را در محل کار یا در محیط دانشگاه میبیند، میپسندد، با او قول و قرار میگذارد، بدون اینکه فکر کند ممکن است آن دختر در همۀ موارد با او هماهنگ نباشد؛ بنابراین بدون مشورت با والدین خویش، خودش میبرد، خودش میدوزد و خودش هم کارها را سروسامان میدهد.
کسی که بیشتر مشورت میکند، کمتر اشتباه میکند.
او همهچیز را آسان میگیرد و فقط دل در گروی حرفهای عاشقانهای بسته است که با دخترخانم بر زبان آورده و او هم ساکت و متبسم فقط به او نگاه کرده و بدون هیچ اظهارنظری سکوت کرده است!دختر جوان نیز در این لحظه قادر نیست تا سایر تضادهایی را که ممکن است با جوان محبوب اما بیتجربهاش داشته باشد ببیند؛ او تجربهای در این راه ندارد؛ او خوشبینانه فکر میکند که همهچیز شدنی است.
لطفا برای خواندن ادامه ی مقاله به سایت دکتر کیهان نیا مراجعه فرمایید مشورت در امر ازدواج